نبودت

ساخت وبلاگ

امکانات وب

لباس شویی میچرخه و توو فکرم چی بپوشم چی بگم آخه حرف همیشه توو دهنم میچرخه حوصله من و او پیر میشه یعنی باز همون بازی من پر حرف و او پر حدس و اشتباه و لغت تکانی خاموش میکنم و خاموش میشم من نمیرم با روح نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

رو پشت بوم سرد

زیر آسمون سرخ رنگ

یه لنگه کفش پاشنه بلند

شده زیر سیگاری من

اما برف بدرقه ام میکنه

با یه لنگه کفش زنونه

منتظر بارون بودم امشب

مثل تو نیومد و کوره

آخر منو میسوزونه

این انتظار بی سر و ته

نیستی بگو نیستم

که چاقوی انتظار کنده

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 191 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

2 تن 19 ساله بودیم در انباری تنگ و تاریک عرق میرختیم و از نفس افتاده بودیم قبل بوسه رمانتیک ناگهان سیلی نور آمد با فحش و چوب تر این اولین و آخرین عاشقانه ما بود بعد سه سال انتظار تر او رفت از محله یا نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 185 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

بدون لبخند و رندی

بریدم و بریدی

مثل یه سایه غریبه

سکوتم و سکوتی

و نشانه های از حقیقت

در دروغ من و او بود

ما دو دنیای متفاوت

ما پازل اشتباه بودیم

او سبز و بهاری

من خشک و برف دیده

دوستانه شروع و پایان

بدون اندوه و مستی

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 171 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

گفتار و کردار ما

زمینه ساز خیر و شر

یا لبخند و اتفاق خوش

یا بغض و خون باریدن

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

منی که توو کل زندگیم

فقط خوردم و شستم

یه شب خواستم و توانستم

یه کیک خوب بپزم

سریع با جنون لذت زنگ زدم

تا یار دعوت کنم

خواستم پز بدم که بلدم

خواستم تا بگم دوست دارم

اما فراموش کردم

شمع تولد بخرم

مثل دیوانه ها ترسیدم

و روی کیک سیگار کاشتم

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

فروغ من فروغ میخواند

روی مبل زخمی

دل من میگرید

مثل کودکی غمگین

شعر و صدا مرا میبرد

به روزگار کودکی

یادش بخیر سرم گرم بود

با تیله های رنگی

فروغ من فروغ میخواند

من از خودم میپرسم

فروغ و فروغ و فکر من کجا

کودکی و دوری و نزدیکی کجا

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

دستم زیر سر

خیره شدم به سقف

فکر میکنم و فکر

اشتباه کجا بود اشتباه

به جوابی نمیرسم

من کاملا سوالم

این دست من نیست

من خدای بی جوابم

بدون موج و گردابم

من آب پشت سد تکرارم

دیروز و امروز و فردا

من همینم همینم همین


نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 183 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

چهل ساله که هر سال میمیریم

چهل ساله که هر سال میباریم

هشتادو هشت،پلاسکو،سانچی،هواپیما...

چهل ساله که با تنوع میمیریم

مشگل ما ؟ یا شما ؟ یا خدا ؟...

چهل ساله که بی جواب میمیریم

کلیه فروختیم و آشغال خوردیم

چهل ساله که با جنون فقر میمیریم

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

دبیر ادبیات آمد با اخمی پر حرف مثل قبل نبود و نشد آن خدای همیشه لبخند گفت بچه ها امتحان گفتم نگفتین آقا گفت یه شعر میخوام همین شروع کنین به نوشتن مانده بودیم در گل ما کجا و شاعری کجا گفت فقط دو بیت سا نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

من ماندم و واژه های خیس

پشت به سرابی بدون تردید

کاش زود تر تمام میشد

بازی گریز و تعقیب

من ماندم و زانو های خونین

رو به پلی زخمی

که رفتن یعنی مرگ و

و ماندن یعنی هیچ

من ماندم و کوه های بغض

زیر آسمانی ابری

که سهم من نیست ببینم

خورشید و اندک بارانی

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 169 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

ما ساده یم ساده

نه رستوران نه کافه

با یه لیوان چای

وسط پل هوایی

او حرف میزند

من شعر

بعد خنده و خنده

با لاک و شعر کهنه

او میرود از یک سو

من میروم از یک سو

او چشم خیس و من خیس

عشق هست و نیست پولی

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 165 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

بهمن که میرسه

پاکت های سیگار پدر

بی صدا و با صدا

مچاله و پیر میشه

بهمن که میرسه

انگار یه کلاغ پیر

با سکوتی سمج

در خانه پر میزنه

بهمن که میرسه

بهمن بغض پدر

بی صدا و سریع

روی سرم میشینه

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

سایه های ما دو تا

دست هم گرفتن و

رقصیدن و رقصیدن

اما تو ندیدی و ندیدی

خط به خط

به خاطر عشق

نوشتم و مردم

اما تو سکوتی و سکوتی

دندان به دندان

با کابوس و جنون

باریدم و لرزیدم

اما تو رفتی و رفتی

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40

توو کوچه کثیف فقر

یه پسر همسن من

با لبی سرخ از خون

تکیه داده به دیوار سرد

رو به روش یه دختر ناز

با لبی سرخ از رژ

زانو زده مثل همدرد

مانده بین ماندن و رفتن

دختر به فکر پایانی

پسر به فکر رهایی

من با جنون غریبی

منتظر سرخ ترین بوسه جهانی

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40